پاسدار زبان پارسی حضرت یعقوب لیث
سکه درهم نقره به نام یعقوب لیث
- رسمی کردن زبان پارسی بعداز حمله اعراب
- اولین پادشاهی که زبان عربی را ننگ میدانست
- نخستین شعر فارسی در زمان یعقوب صفاری سروده شده
- نخستین احیاگر زبان فارسی
- موافقت با گسترش زبان پارسی در حوزه حکومت صفاری
- ممنوع کردن سخن گفتن عربی در دربار خودش
- تشکیل حکومت صفاری که حکومتی قدرتمند بود
- مبارزه با انتشار دهندگان زبان عربی
- تقویت زبان فارسی در عموم جامعه
- اولین پادشاهی که بیمه های تامین اجتماعی را در ایران بنا نهاد
-
یعقوب لیث نخستین شهریار زبان پارسی، پس از فروپاشی شاهنشای ساسانیان
با این اقدامات می توان یعقوب لیث را احیاگر زبان فارسی دانست و بر او درود فرستاد
او با تقویت زبان مادری پارسی باعث شد امروز ما با زبان فارسی سخن بگویم نه عربی
زندگی نامه یعقوب لیث زابلی
یعقوب پسر لیث در روستای قرنین در سیستان به دنیا آمد. لیث پدر یعقوب در سیستان شغل رویگری داشت. او چهار پسر به نامهای یعقوب و عمرو و علی و طاهر داشت. از بین ایشان عمرو بعد از یعقوب برای مدتی حکومت کرد، اما دورهٔ حکومت او زیاد طول نکشید. یعقوب نیز در آغاز مانند پدر رویگری میکرد و هر چه به دست میآورد، به دوستانش ضیافت میکرد. چون به سن رشد رسید، عدهای از عیّاران او را به سرداری خود برگزیدند.
در سال ۲۳۷ که طاهر بن عبدالله در خراسان حکومت میکرد، مردی از اهل بُست به نام صالح بن نصر کنانی بر سیستان مسلط شد و یعقوب به خدمت وی درآمد. طاهر که مردی با تدبیر بود، صالح بن نصر را از سیستان بیرون کرد و پس از وی درهم بن نصر خروج کرد و سیستان را تصرف نمود و سپاهیان طاهر را از سیستان بیرون کرد. درهم که نتوانست از عهدهٔ سپاهیان بر آید، یعقوب را سردار سپاه خویش کرد. سپاهیان چون ضعف فرماندهی درهم را دیدند، از فرماندهی یعقوب استقبال نمودند.
پس از چندی والی خراسان با تدبیر درهم را اسیر کرد و به بغداد فرستاد، او مدتی در بغداد زندانی بود، بعد آزاد گردید و به خدمت خلیفه درآمد. در این زمان است که کار یعقوب نیز بالا میگیرد او به دفع خوارج میپردازد. یعقوب چون مردی با تدبیر و عیار بود، تمام یارانش از وی چنان فرمانبرداری میکردند که بیرون از تصور بود. یعقوب بعد ار ضبط سیستان رو به خراسان نهاد، ولی چیزی نصیبش نشد. باز بار دیگر در سال ۲۵۳ رو به خراسان نهاد. این بار شهرهای هرات و پوشنگ را گرفت و از آن جا رو به کرمان نهاد و گماشته حاکم شیراز در کرمان را گرفت. پس از آن رو به شیراز نهاد و با حاکم فارس جنگید و آنجا را نیز به دست آورد. یعقوب بعد از واقعه، چند نفر از طرفداران خود را با پیشکشهای گرانبها نزد خلیفه بغداد فرستاد و خود را مطیع خلیفه اعلام کرد.
یعقوب در سال ۲۵۷ باز به فارس لشکر کشید و خلیفه المعتمد به وی پیغام داد که ما ملک فارس را به تو ندادهایم که تو به آنجا لشکرکشی کنی. موفق بالله برادر خلیفه که صاحب اختیار مملکت بود، پیامی نزد یعقوب فرستاد مبنی بر این که ولایت بلخ و تخارستان و سیستان مربوط به یعقوب است. یعقوب نیز بلخ را تصرف نمود و متوجه کابل شد، والی کابل را اسیر کرد و شهر را تصرف نمود. پس از آن به هرات رفت و از آنجا به نیشاپور و محمد بن طاهر حاکم خراسان را با اتباعش اسیر کرد و به سیستان فرستاد و از آنجا روانهٔ طبرستان شد تا در آنجا با حسن بن زید علوی بجنگد. حسن در این جنگ شکست خورد و فرار کرد و به سرزمین دیلمان رفت. یعقوب از ساری به آمل
رفت و خراج یکساله را جمع کرد و روانه دیلمان شد. در راه در اثر بارش
باران، عدهٔ زیادی از سپاهیانش کشته شدند و خودش هم مدت چهل روز سرگردان
میگشت. یعقوب پیامی نزد خلیفه فرستاد، مبنی بر این که طبرستان را فتح کرده
و حسن را منزوی ساختهاست، به امید این که مورد نظر خلیفه واقع گردد. اما
خلیفه حکمی را توسط حاجیان به خراسان فرستاد که چون وی از حکم ما تمرد کرد و به حکومت سیستان بسنده نکرد، او را در همه جا لعن کنند.
یعقوب لیث اولین شهریار ایرانی در برابر تازیان
4 آبان ماه روز تولد (شهریار زبان پارسی)
به علت کوشش های فراوان و کارزار های بسیار زیاد با تازیان و احیا کننده زبان پارسی بعد 200 سال حکم رانی اعراب به ایران
یعقوب لیث را شهریار زبان پارسی میدانند دلیر مردی که باعث شد امروزه زبان پارسی از یاد مردم نرود و از خاطر ها حذف نشود
رادمان ماهک روز7 دی ماه زبان فارسی را رسمی کرد و این قانون در روز 8 دی ماه اجرا شد به همین دلیل روز 8 دی ها را روز
رادمان پسر ماهک میدانند "8 دی ماه روز یعقوب لیث "
این غیور مرد خطه سیستان نیاز به آشنا شدن توسط ایرانیان دارد
زیرا باعث شناخته شدن سیستان توسط آریایی های هم وطنمان میشود